ما مرده بودیم اما تنمان داغ بود و نمی فهمیدیم. باران می بارید و تا بالای زانو هایمان را آب گرفته بود. خیالمان هم نبود. از بعد از آمدن آن ویروس مرگ بار که ما را دو زیست کرد. جای شکرش باقیست مزاجمان را عوض نکرد که خدایی نکرده مثل قورباغه های مرداب حشر, ...ادامه مطلب